قهوه تلخ و چای داغ دیگر چیست !
تو نباشی آب هم از گلویم پایین نمی رود . . .
قهوه تلخ و چای داغ دیگر چیست !
تو نباشی آب هم از گلویم پایین نمی رود . . .
من آنقدر امروز و فرداهای
نیامدن را دیده ام که دیگر هیچ وعده بی سرانجامی خواب و خیال و آرزوهایم را آشفته نمیکند . . .
حالا یاد گرفتم که فراموشی دوای درد همه نداشتن ها نخواستن ها و نیامدن هاست . . .
یاد گرفتم که از هیچ لبخندی
خیال دوست داشتن به سرم نزند !
یاد گرفتم که بشنوم تا فردا . . .
و به روی خود نیاورم که فرداها هیچوقت نمی آیند . . .